مدح و منقبت حضرت امام رضا علیهالسلام ( زیارت مخصوصه حضرت)
گـفتم نمانده است مرا راه پیش و پس آزاد کن کـبوتر خود را از این قـفـس بیـمـاری فـراق بـرایـم بـس است بس لطفی کن ای کریم و به فریاد ما برس سلطان نظر به اشک من و نالهام نمود دعـوت به میـهـمـانی هر سالهام نمود اینجا برای من، من بیچاره جا که هست باشد مریض میشوم اصلا شفا که هست گم میشوم میان حرم، آشنا که هست اصلا چه احتیاج به مردم؟ رضا که هست زائـر چرا به غـیر رضـا آرزو کـنـد بایـد که این جـهـان شـود آمـادۀ فـرج هـیهـات اگر به شـانه گـذاریم بار کج هرچند بسته بر فقرا طوف و راه حج باز است تـا ابـد حـرم ثـامـن الحـجـج باید هـمیشه روی به دارالـشـفـا کـنـیم سـلـطـان سـلام بـاز به پـابـوس آمـدم هر جور شد به عشق تو تا طوس آمدم امـسـال هم زیـارت مخـصـوص آمدم اما بـبـیـن که با غـم و افـسـوس آمـدم غرق غـم است قـلبم و ناجور میزند امـسـال هـم خـدا کـنـد آدم کـنـی مـرا نذر عـزا و تکـیـه و پرچـم کـنی مرا نامحرمم مگر که تو محـرم کنی مرا خـرج عـزای مـاه مـحـرم کـنـی مـرا جـان جــواد روزی اشـک مــرا بــده کم کـم ز راه میرسـد آقـای بـیکـفـن ما را به قـافـلـه بـرسـان یا ابا لحـسـن دلتنگ روضهایم و پـریـشان سوخـتن دلتنگ گـریه بر غـم آن پـارهپـاره تن مـا از قــدیــم نــوکـرتـانـیـم یـا رضـا |